سیکه وند چواری ( سیکوند چواری )

روستای سیکوند چواری ( سیکه وند چواری ) ، سیکَ یَ وُ وَ تیش

سیکه وند چواری ( سیکوند چواری )

روستای سیکوند چواری ( سیکه وند چواری ) ، سیکَ یَ وُ وَ تیش

ازدواج های زرتشتی در قدیم (رد اتهام ازدواج با محارم)

ازدواج های زرتشتی در قدیم.(رد اتهام ازدواج با محارم)


1.پادشاهی زن
زمانی که دختری به سن 15 سالگی می رسید و به صلاح و دید خانواده خود به ازدواج مردی در می آمد در دفتر ثبت به نام پادشاه زن ثبت میشده و در این ازدواج زن از حقوق کامل برخوردار بوده و تا آخر زندگی و حتی بعد از مرگ روان وی با شوهر اول خود پیمان بسته میشده.


2.چَاکر زن:
اگر زن بیوه که شوهر خود را از دست داده می تواند بار دیگر ازدواج کند که در دفتر ثبت به نام چَاکر زن ثبت میشده این زن در ازدواج خود تمام مزایای کامل ازدواج پادشاهی زن را دارد اما در خانه شوهر جدید خود نقش کدبانو دارد.و بعد از مرگ این بانو خانواده شوهر اول باید هزینه کفن دفن را پرداخت کند به دلیل آن که روان وی با شوهر اول پیوند بسته و فقط جسم وی با شوهر دوم پیمان بسته است.


3.سَتر زن:
در ایران باستان اگر پسری بالغ بدون آن که ازدواج کند و بچه دار شود از دنیا برود برای آن که نام وی حفظ شود زنی به نام وی با خرج خود به عقد جوانی در می آوردند تا هم به خانواده های فقیر کمکی باشد برای ازدواج و هم نام آن فرد پاس داشته شود و اولین فرزند پسری که از این خانواده به دنیا می آید به خانواده در گذشته داده می شود تا نام آن درگذشته را حفظ کند.


4.ایوک زن:
اگر در یک ازدواج حاصل آن ازدواج تعداد زیادی دختر شود و فرزند پسری حاصل نشود کوچکترین دختر زمانی که ازدواج میکند اولین فرزند پسر را که به دنیا می آید به جای شهرت به نام پدر خود به نام فرزند خواندگی جد مادری خویش در آمده و شهرت می یابد .این ازدواج باعث پیدا شدن شبهه در ذهن غیر زرتشتی ها شد . آن را ازدواج با محارم نسبت دادند در صورتی که اصلا آمیزشی بین پدر و دختر به وجود نمی آید بلکه حاصل ازدواج دختر و شوهر که یک پسر می شد به نام پدر بزرگ مادری خود شهرت می یافت.


5.خودرای زن:
زن در دین زرتشت از آزادی کامل برخوردار بوده و کسی نمی توانسته مانع علایق وی شود و اگر دختر علاقه به ازدواج با پسری را داشته باشد و پدر وی با این ازدواج مخالفت کند وی میتواند بدون اجازه پدر و مادر خود ازدواج کند و در دفتر ثبت به نام خودرای زن ثبت میشده .اما دیگر دختر از والدین خود هیچ ارثی نمی برد.


باشد که باعث اگاهی شود و دیگر سخنی از ازدواج با محارم پیش نیاید.


بعضی از لغات و واژه­های کهن لکی

بعضی از لغات و واژه­های کهن لکی

ردیف

لکی

فارسی

ردیف

لکی

فارسی

ردیف

لکی

فارسی

1

ارنامجا

وسط

32

خاس

خوب

63

نُوا

جلو

2

اخنکه

اینقدر

33

دا

مادر

64

هاتر

امکان دارد

3

آزا

سالم

34

دژ

دست نخورده

65

هُوار

پایین

4

اسکه

گذشته- قدیم

35

دلک

هول دادن

66

هَرْدَگِل

قبلاً

5

آگر

آتش

36

دنگ

صدا

67

هُوز

طایفه

6

اسر

اشک

37

دیارَ

نمایان است

68

هوکاره

عادت کرده

7

آسن

آهن

38

دما

پشت سر

69

هنجیا

تکه تکه

8

آیل

بچه

39

روت

لخت

70

هُوَر آوا

غروب آفتاب

9

آشتت

انداختی

40

ژَن

زن

71

وِت

گفت

10

بلوز

شعله ور

41

ژان

درد

72

وا

باد

11

بنار

سربالایی

42

ژار

فقیر

73

وِرَن

گوسفند نر

12

بَرز

بلند

43

ساورین

بز نر

74

نِزیره

سکسکه

13

باوش

آغوش

44

شوون

چوپان

75

ویر

یاد

14

پت

بینی

45

شیت

دیوانه

76

وِژم

خودم

15

پیا

مرد

46

شاردن

پنهان کردن

77

وی یر

برف

16

پتی

خالی

47

شوویا

به هم ریخته

78

یاها

قدرتمند

17

تول

پیشانی

48

شکت

خسته

79

وِلکْ

پهلوی بدن

18

تیژ

تیز

49

فره

زیاد

80

رِمگلو

سر و صدای زیاد

19

تلیش

پاره پاره

50

گِشت

همه

81

هْری

گُل

20

تلوس

شفق

51

گیسیا

روشن شد

82

تزین

بی حسن شدن اعضای بدن

21

توز

گرد و غبار

52

گیان

جان

83

سوک

گوشه -کنار

22

توویا

آب شدن یخ

53

کت

افتاد

84

گوْوَر

آتش دان

23

توریا

قهر کرده

54

کُلیا

پخته شد

85

بول

خاکستر

24

چریکه

صدای زیاد

55

لیخن

آب گل آلود

86

تنک

نازک

25

چپاله

سیلی

56

لیژ

سرازیری

87

کَلین

بزرگ

26

چی

رفت

57

لِچ

لب

88

گوجین

کوچک

27

چلوسک

هیزم نیم سوخته

58

مَر

غار

89

چول

خالی از سکنه

28

چیا

کوه

59

مِژ

زغال قرمز

29

حُوَر

خورشید

60

میژ

مکیدن

30

حَنک

شوخی

61

میروژ

مورچه

31

خِر

دایره مانند

62

نامانه را

باختیم